
ماهور، نشانهای از ما!
ناهید دلنواز
و بالاخره دختری زیر تابوت پدر ایستاد؛ فارغ از تمام کلیشهها و باید نبایدها…
ناهید دلنواز
و بالاخره دختری زیر تابوت پدر ایستاد؛ فارغ از تمام کلیشهها و باید نبایدها…
فهمیه واحدی
“وقت خوب مصائب” و ” من سفیدی یال اسب را گریستم ” نوشتهٔ احمد رضا احمدی…
ماهور احمدی
روز هولناک و كشداری كه تمام نمیشد. شب از نيمه گذشته و من هنوز مات و مبهوت و حيرانم از اين اتفاق، از اين انتخاب، از صبح دور خوردم چرخيدم و تكه تكههایی كه از آقای پوراحمد در خاطرم بود را نخواستم مرور كنم.