من ماندم و سروی که خزان دربدرش کرد این پیر جوان می کشد و هوش ندارد هی سرو روان می کشد و هوش ندارد این پیر جوان می کشد و شرم ندارد از سبحه و سجاده هم آزرم ندارد این پیر جوان بیشتر بخوانید 2 آذر 1401 بدون دیدگاه