شماره ۲۱ - شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲

شماره ۳۲- شنبه ۱مهر ماه ۱۴۰۲

No.32,Sat.Sept 23th, 2023

از مردها…

مهین فخیم زاده

من نمی‌ فهمم چرا هیچ کس نمی‌ نویسد از مردهــا

از چشم‌ ها و شــانه‌ ها و دستهایشــان

از آغوششان،

از عطر تنشـان،

از صدایشــان…

پررو می‌شوند؟

خب بشوند!

بیشتر بخوانید

از بازداشت تا مرگ!

مرضیه نیلوفری

مهسا (ژینا) امینی، دختر کرد ۲۲ ساله ایرانی، زاده سقز بود. جان باختن او در بازداشت پلیس ایران، اعتراضاتی گسترده به پا کرد.

بیشتر بخوانید

ژینا ئەمینی؛ لە گرتن تا کووشتن!

مهسا أميني (۳۰ شهريور ۱۳۷۹ – ۲۵ شهريور ۱۴۰۱)، کي اۊن ٚ أصلي نام ژينا أميني بۊ، ايته ايراني ۲۲ ساله کؤر بۊ کي ۲۲ شهريور ۱۴۰۱ مئن تئران ٚ ارشاد ٚ گشت اۊن-أ بيگيته ؤ مأمۊران ٚ ضربه ؤ

بیشتر بخوانید

بازگشت به برلین!

مهشید زمانی

مشکل از آنجایی شروع شد که عکس مهساو دیگر جاوید نامان و پوستر زن،زندگی،آزادی را با عکسها و پوسترهای تبلیغاتی برای این و آن شخصیت و حزب جایگزین کردیم. گرفتاری از وقتی آغاز شد که کوشیدیم چهره انقلابمان را

بیشتر بخوانید

باید ادامه داد مثل چریک پیر…

دنیا چهرازی

مانده‌ایم با حیرانی مضاعف بر آستانه‌ی درگاهی که دلمان می‌خواهد آخرین ایستگاهی باشد که لازم است برای رسیدن به دورانی تازه از آن گذر کنیم.

امان از آخرین‌هایی که هم‌پای تلخی و یأس‌اندود بودنشان، به‌یادماندنی و فاخرند.

هر روز با وجود سرگردانی‌های بی‌پایانمان تنها با یک باور نصفه و نیمه خودمان را قانع می‌کنیم؛ اینکه جهان در حال حرکت است و ما محکومیم به حرکت هم‌پای جهان.

اما جهان به کدام سمت در حال حرکت است که به هر طرف سر می‌چرخانی نمی‌‌توانی چشم‌انداز روشنی ببینی؟

این‌گونه معلوم است که تمایل فقط به رفتن است. از دوره‌ای به دوره‌‌ای دیگر. بدون چشم‌اندازی از ارتقا و بلوغ.

دوره‌هایی که از پی هم از چرخه‌ی

بیشتر بخوانید

سرودِ زن-شدن

سما اوریاد

شعارهای «زن، زندگی، آزادی»، «ژن، ژیان، ئازادی»، «کوییر، زندگی، رهایی» و بالاخص سرودهای انقلابی که به‌سرعت سروده، پخش و زمزمه می‌شوند دیگر به ضربانِ لحظه‌لحظۀ این انقلاب بدل شده‌اند. هرروز یک سرودِ نو، یک تصویرِ نو، یک شعارِ نو خلق می‌شود. چیزی برای همیشه تغییر کرده است و انرژی‌هایی که تا الان و همیشه رانهٔ انقلابی بدن‌های فسُرده اما مبارزاند. به همین منوال، گسترش مدامِ صداهایی انقلابی را شاهد و شنواییم که حالا به اصوات مختلف و از جغرافیاهای متکثر تبعید و سرکوبِ بدن‌ها درعینِ گمنامی و جمعی‌بودگیِ خودخواسته شنیده می‌شوند، که تکثر و شکوه کلمات‌شان مو به تن هر شنونده‌ای سیخ می‌کند. از جا بلندت می‌کند و می‌گوید: هم‌زمان وقت گریستن و شادی است. وقت سوگواری و ادامۀ مبارزه به هر شکلی که می‌توانیم است.

بیشتر بخوانید