روز آنلاین - RoozOnline.net

سیلِ فضای مجازی

حمید فرخنده

با عصر روشنگری و انقلاب صنعتی خوشبینی فزاینده‌ای در میان اکثر دانشمندان، متفکران و روشنفکران در قرون هیجدهم و نوزدهم بوجود آمده بود که با پیش‌رفت علم و صنعت احتیاجات انسان‌ها یکی پس از دیگری برطرف می‌شود. علم بساط خرافات ‌دینی را بر‌می‌چیند و نهایتا مدرنیته مذهب را به کنج کلسیا باز‌می‌گرداند. با ورود به عصر مدرنیته و سکولاریسم، تا حدود زیادی چنین نیز شد. اشکال آن خوشبینی یا نگاه اولیه اما این بود که مصائب جدیدی که شرایط و وضعیت نوی ایجاد شده می‌رفت تا برای مردم بیافریند را یا ندیدند یا دست کم گرفتند. گویی قرار بود دست‌آوردهای علم و صنعت فقط در خدمت سعادت بشر باشد.

دو جنگ‌ ویرانگر جهانی در نیمه اول قرن بیستم و استفاده از بمب اتم ربطی به مذهب یا خرافات نداشت و به مدد پیش‌‌رفت تکنولوژی و به دست سیاستمداران سکولار انجام گرفت. به‌علاوه علیرغم ایده‌‌های آزادی‌خواهانه و دمکراسی‌خواهانه اندیشمندانی مانند جان لاک و مونتسکیو و ایده‌های فیلسوفان اومانیست، از دل مدرنیته کمونیسم، فاشیسم و نازیسم نیز بیرون آمد. بشر متوجه شد در کنار دست‌آوردهای مثبتی که مدرنیته برای زندگی‌اش به ارمغان آورده، امکان دست‌یازی به شر و اقدام به جنایت توسط نیروهای سلطه‌گر یا تمامیت‌خواه را نیز گسترش داده است.
همین نگاه خوش‌بینانه به نقش و جایگاه مذهب، بعد از آشنایی ایرانیان با تجدد و پس از انقلاب مشروطه در میان روشنفکران عصر مشروطه و دوران پهلوی نیز وجود داشت. گویی با ورود تجدد دیگر قرار نبود از دین و دینداری کاری ساخته باشد، همانطور که شاه و دستگاه سرکوبش از رشد مذهب و روحانیت سیاسی غافل بودند، نیروهای سکولار مخالف شاه نیز از ناحیه دین و روحانیت احساس خطر نمی‌کردند و چه بسا به عنوان کاتالیزور انقلاب آن را مثبت نیز ارزیابی می‌کردند. در نتیجه آنها لازم نمی‌‌دیدند و شاید هم کسر شأن خود می‌دانستند به تولیدات فرهنگی و فکری که از سوی حوزه و بخش سنتی جامعه تولید می‌شد یا به برنامه‌های روحانیت سیاسی، بذل توجه کنند.
غافلگیری ایجاد شده میان روشنفکران، نیروهای سیاسی و اصولا بخش بزرگی از جامعه ایران از نقش دین در انقلاب ۵۷، به قدرت رسیدن روحانیت و دیگر مشکلاتی که در ۴۵ سال گذشته کشور با آن روبرو بوده است، نشان داد آن خوشبینی و تصورات اولیه چقدر با واقعیات جامعه ما فاصله داشته است.
با گسترش اینترنت در آغاز هزاره سوم میلادی و ازجمله ورود آن به ایران و گسترش امکانات فضای مجازی سد سانسور بویژه برای کشورهایی مانند ایران شکست. با وجود اینترنت، فضای مجازی و دسترسی آسان به شبکه‌های ماهواره‌ای هر فرد یا هر حزب سیاسی که نوشته‌ای برای انتشار یا سخن برای گفتن داشت، هرچند در معنای متعارف یک کشور آزاد، اما کم یا بیش قادر شد ‌پیام خود را به مخاطبان برساند. این شرایط و امکانات جدید بوجود آمده بار دیگر باعث شد در کنار نقش مثبت و سانسورشکن فضای مجازی، به جنبه‌های منفی این ابزار جدید کم‌توجهی شود.
مانند موارد پیشین شاهد هستیم که علیرغم دسترسی آزاد و بیشتر به اخبار و داده‌ها، منابع خبری بی‌در و پیکری نیز سربرآورده‌اند که شبانه‌روز حجم عظیمی از اخبار و محتوای دروغ تولید و یا پخش می‌کنند. در نبود یا کمبود دروازه‌بانی حرفه‌ای و مسئولانه‌ی خبر، هر دوغ و دوشابی در سطح وسیعی توسط کاربران فضای مجازی که بدون کنترل یا آگاهی از درستی یا نادرستی بسیاری از خبرها، فقط به این علت که این اخبار در تایید نگاه سیاسی یا فرهنگی آنها بوده است یا به ضرر دشمنانشان هست، منتشر و در سطح وسیعی بازنشر می‌شوند. این کاربران چه بسا ناخواسته اطلاعات مخدوش و هدفمند ارتش سایبری یا قدرت‌های توتالیتر در سطح جهانی را بازنشر می‌کنند تا یا در انتخابات کشورهای آزاد به نفع خود دخالت کنند و یا با پخش این نوع اخبار دروغ و حتی گفتن نیمی از واقعیت، به اعتماد عمومی مردم لطمه وارد سازند.
امکانات جدید تکنیکی بوجود آمده برای تقلید صدا، فتوشاپ و تولید فیلم‌های جعلی که واقعی به نظر می‌رسند، کار تشخیص سره از ناسره را هر روز سخت‌تر نیز می‌کند. امکان جدیدی بوجود آمده تا خیل عظیمی از کاربران فضای مجازی دور از حیا و مسئولیت فضای واقعی، بازار آزار، توهین و فحاشی به خاطر اختلافات فرهنگی، نژادی یا سیاسی را گرم نگه‌دارند.
بازار فتوشاپ گرم است و با تکنیک‌های جدید دیجیتال می‌شود فیلم و صدای غیرواقعی اما مطابق با اصل ساخت و خبری نادرست را با تصویر و صدای دروغین نیز آراسته کرد.
زنگ‌های خطر مدتی است در سطح جهانی به صدا درآمده است. به‌ویژه در ایران، بار دیگر باید مواظب «توده»ی مسئولیت ناپذیر و به میدان آمده، در میدان مجازی شد. بارانِ گردش آزاد خبر و دست‌رسی آزاد و آسان به اطلاعات می‌خواستیم، اما دچار سیلِ فضای مجازی شده‌ایم.
اکنون با توجه به گسترش مداوم نقش فضای مجازی و شبکه‌های خبررسانی غیررسمی و همزمان کاهش روزافزون نقش رساناهای دیداری، شنیداری و نوشتاری رسمی یا حرفه‌ای و درنتیجه تضعیف دروازه‌بانی حرفه‌ای خبر به‌ویژه در عرصه رساناها و شبکه‌های فارسی زبان، خبررسانی آزاد و مسئولانه بیش از پیش با چالش روبرو خواهد شد. بر این اساس، بار مسئولیت حرفه‌ای خبرنگاران مستقل و رساناها و یا شبکه‌های خبری باقیمانده بیشتر خواهد شد.