روز آنلاین - RoozOnline.net

انزوا درآینه

فرناز ضابطیان

“لوسین فروید” با اینکه در زمانه‌ی خود شهرت داشت، هنرمندی انزواطلب یا به طور دقیق‌تر محافظه‌کار بود. او در خاطرات خود این جمله را بازگو می‌کند:

“در گزارش‌های مدرسه‌ام می‌نوشتند: در فعالیت های جمعی شرکت نمی‌کند. برای همین فکر کردم حداقل یک کار را دارم درست انجام می‌دهم.”

از جوانی با کار کردن در جمع مشکل داشت، از دوربین و عکس گرفتن پاپاراتزی ها خوشش نمی‌آمد، در یک مهمانی که فروید هم حضور داشت، او احساس کرد کسی از یک میز دیگر از او عکس گرفته. بلافاصله بلند شد و شروع کرد به بمباران آن جوان با تکه‌های نان. اما بعدتر معلوم شد که آن عکس، از دوستش سر یک میز دیگر گرفته شده.

یکی از دلایل اعتراض فروید به پاپاراتزی ها این است که او دوست ندارد نور ناگهانی و شدید به چشمش بتابد.

اما مهم‌ترین دلیل این است: علاقه‌ای ندارد زیر نگاه قرار گیرد. خصوصا اینکه تصویرش پنهانی برداشته شود.

با چنین خصوصیاتی سفر با جمعیتی نسبتا زیاد آن هم در فضایی محدود اضطراب و پریشانی او را زیاد می‌کرد.

در دهه ۱۹۵۰ فروید در یک کشتی کوچک، با جمعیتی حدودا ۴۰ نفره سفری به جامائیکا داشت.

در کشتی قرار بود یک گردهمایی برگزار شود و ریاستش با فروید و یک مسافر دیگر که استاد دانشگاه بود باشد، اما فروید به دفتر متصدی رفت و گفت که حاضر نیست در مراسم شرکت کند.

حاصل این اضطراب و تشویش یک خودنگاره شد؛

“وقتی روی کشتی بودم یکی سلف پرتره کوچک کشیدم که انگشتم را می‌گزم، تنها در دستشویی کابین نشسته‌ام و به آینه نگاه می‌کنم.”