روز آنلاین - RoozOnline.net

صداش می زنم: بلینسکی!

منیرو روانی پور

دربارهٔ کتاب لحظهٔ همداستانی: کارگاه داستان‌نویسی و نقد ادبی
نوشتهٔ شیرین‌دخت دقیقیان
انتشار: زمستان ۲۰۲۴
ناشر: نویسنده https://sites.google.com/view/publicationsdirect/home

شانه به شانهٔ هم از زیر پل گیشا رد می‌شویم تا برسیم به خانهٔ او. ترجمهٔ او دلبند تازه منتشر شده و من مثل تشنه‌ای در بیابان گیر کرده و به پیالهٔ آبی خنک رسیده؛ کتاب را نوشیده‌ام.

و امشب دوباره صدایش می‌زنم.

مدتهاست درگیر پروتوتایپ‌ها هستم.

چرا در اهل غرق دشداشه تن پدر بزرگم کردم در حالی که او لباس اروپایی می‌پوشید؛ کلاه شاپو سرش می‌گذاشت و با قاشق و چنگال غذا می‌خورد و ما را وامی‌داشت که دستمان را پیش از غذاخوردن بشوریم؟

در (کولی کنار آتش) چه طور یک زن گدای کولی (که بچه‌ها صدایش می‌زدند گنگو) و هر سال از این و آن حامله می‌‌‌شد؛ تبدیل می‌‌‌شود به آینه؟ گنگو چه رابطه‌ای با دانش‌آموزی داشت که هر روز وقتی از دبیرستان شاهدخت برمی‌گشت خانه، او را می‌دید که بچه‌ها دنبالش دم گرفته‌اند و برایش می‌خوانند: کولی گنا – رمش حنا (کولی دیوانه موهای وسط پایش را حنا زده)

مدتهاست دارم فکر می‌کنم در شب‌های شورانگیز چطور من همسر اولم شاپور جورکش را که اصلا سیاسی نبود تبدیل به یک آدم سیاسی کردم؛ اورا به زندان انداختم و بدن شکنجه شده‌اش را رو به روی خواننده گذاشتم؟

از کتاب لحظهٔ همداستانی … نوشتهٔ شیرین‌دخت دقیقیان حرف می‌زنم. خود ترکیب (لحظهٔ همداستانی) – که معنا و زیبایی حیرت‌انگیزی دارد- کار را در ذهن نویسنده‌ای که من باشم تمام می‌‌‌کند.

ادامه مطلب را اینجا بخوانید.

منبع: ایران امروز