سینمای مستقل و مدرن ایران

مهشید زمانی

دور از واقعیت نیست که بگوییم، سینمای ایران با یک «فیلم در فیلم» متولد شد.

“حاجی آقا آکتور سینما” ساخته آوانس اوهانیان، هنرمند نابغه ای که قدر ندید، درباره مرد سنتی سختگیری است که نمی خواهد دخترش بازیگر شود اما وقتی بی آنکه بداند سوژه فیلمی می شود که دامادش در این باره می سازد، نظرش تغییر می کند ‌و خشکه مقدس‌ بودن را کنار می گذارد.

اگر بپذیریم که یکی از معیارهای اثر مدرن هنری این است که از روند خلق هنری، سخن بگوید، پس باید قبول کرد که اولین فیلم‌ مهم سینمای ایران بیش از بسیاری از فیلمهایی که ظرف دهه ها ای بعد از آن ساخته شدند، به اثری مدرن نزدیک است.
آغازی که اوهانیان برای سینمای مستقل و مدرن ایران در روز چهارشنبه، یک بهمن ۱۳۱۲، رقم زد، به دلایل متعدد تا سه، چهار دهه پس از ساخت «حاجی آقا، آکتور سینما» به جریان بدل نشد، اما این امر از اهمیت و تاثیر گذاری آن اثر نمی کاهد.
امروز، نود ‌ودو سال پس ازاولین نمایش عمومی فیلم اوهانیان، «فیلم در فیلم» دیگری را شاهدیم درباره زنی هنرمند که مانند حاجی آقا، سینما به او یاری میرساند که با خودش آشتی کند ‌و انعطاف پذیر شود.’من ، مریم، بچه ها و ۲۶ نفردیگر’ گویی آغاز سینمای مستقل ایران را به سرفصلی نو در این سینما پیوند می دهد. چرا که فیلم صرف نظرازنقد و‌تحلیل ساختار سینمایی و روایی اش، همچون فیلم اوهانیان، که در آستانه تلاش برای مدرن سازی ایران وپذیرش نقش زنان در جامعه ساخته شده بود، اثری است پیشگام در مسیری که این بار پس ازانقلاب «زن، زندگی، آزادی» در پیش پای هنرمندان ایران گشوده شده است.
اما این بار، علیرغم موانع بسیار و خطر کردن های سازندگان این فیلم، فرشاد هاشمی به عنوان فیلمسازی مستقل، به تنهایی اوهانیان نیست:
نخستین بار نیست که فیلمی در ایران بی جواز وزارت ارشاد ساخته می شود و نیز اولین بار نیست که فیلمی مستقل و بی پروانه ساخت به جشنواره های بین المللی راه می یابد اما بی شک بار اول است که فیلمی بلند ومستقل در ایران به شکل زیرزمینی با پوشش اختیاری ساخته می شود و یک‌ کانون صنفی مستقل از همان آغاز، به اهمیت و نگاه فارغ از خودسانسوری این اثر ایمان می آورد واز آن حمایت معنوی می کند.
کانون فیلمسازان مستقل ایران (ایفما)، فیلم “من، مریم، بچه ها و‌۲۶ نفر دیگر’ را به همراه چندین فیلم مستقل ایرانی دیگر درجشنواره های معتبری چون برلین وکن ارائه می کند و نتیجه همکاری میان یک‌ کانون صنفی مستقل و فیلمسازی مستقل می شود فیلمی شریف و‌ مهم که بی زد ‌‌بندهای رایج، بدون دخالت‌های رسمی، و حکومتی، بدون نیاز به حمایت هر تشکل و هر جریان سیاسی در داخل و خارج کشور و بدون استفاده از رانت، موفقیتهای بین المللی کسی می کند. فیلمی که سوای ارزش‌های هنری و سینمایی، جایش در سینمای ایران بسیار خالی بود. در کشوری که تبعیض قانون شناخته می شود و برخی در چشم این “قانون” برابرتر، عجیب نیست اگر تعاریف و‌مفاهیم سینمایی هم با استانداردهای بین المللی تطبیق چندانی نداشته باشند.یکی از این‌ تعاریف که توضیحش برای غیر ایرانیها آسان‌نیست، مفهوم سینمای مستقل در ایران است. در عرف بین المللی، فیلمی که به دور از جریان رایج و تجاری سینمایی ساخته شود را فیلم‌ مستقل می خوانند.
دراغلب کشورهای جهان، مهمترین مانعی که یک ‌فیلمسازمستقل با آن روبروست پیدا کردن منابع مالی برای تولید فیلم‌است.
در ایران اما یافتن منابع مستند مالی در کشوری که همه چیز در انحصار دولت و حکومت است، دشوارتر از آن است که به نظر می رسد، از بانک‌ها تا شرکت‌های سرمایه گذاری، همگی می تواند بالقوه استقلال فیلم را زیر سوال برند. در چنین شرایطی ضرورت وجود انجمن صنفی که تنها به نیت مبارزه با نظارت استصوابی و به منظور ارتقای سینمای مستقل، برای ارایه تصویری غیر مخدوش از زندگی مردم ایران قدم به عرصه گذاشته، بیش از همیشه حس می شود. انجمنی که اعضایش هر نوع اختلاف عقیدتی را کنار گذاشته آند و با هدف حمایت از تولیداتی چون « من، مریم، بچه ها و ۲۶ نفر دیگر » گرد هم آمده اند.
یادمان باشد که تاکید بر نقش پر رنگ حمایت‌های صنفی ، چرخی نیست که ما اختراع کرده باشیم. دست راستی ترین رئیس جمهور آمریکا، رونالد ریگان، زمانی که رییس سندیکای کارگری هالیوود بود نیز براین باور بود که “تنها امید برای پیشرفت و آزادی بیان و رسیدن به رفاه اجتماعی، وابسته به اتحادیه ها و تشکلات صنفی سازمان یافته است. این تشکلات ارباب هالیوود را می ترساند.”( بخوانید اربابان سینمای حکومت ابران) اینک که تدریجا جشنواره های سینمایی جهان به این باوررسیده اند که سینمای حکومتی ایران، سینمایی از جنس مردم ایران نیست و آماده پذیرش فیلمهای ایرانی به مفهوم واقعی مستقل شده اند*، امید است که پس از نام‌آفرینی فیلم ارزشمند فرشاد هاشمی به تهیه کنندگی خود فیلمساز و فرزاد پاک، جامعه سینمایی ایرانیان داخل و خارج از کشور، بیش از پیش از به “کانون فیلمسازان مستقل ایران” (ایفما) اعتماد کنند تا ایفما هم بتواند با امکانات هرچند محدودش، بیش از پیش پشتیبانی کند از آزادی بیان وسینمای مستقل ایران وهمچنین از فیلمسازانی که یا درکشورشان چنان یک تبعیدی زندگی می کنند یا از سر اجبارزندگی تبعیدی را درغربت برگزیده‌اند.


*از متن سخنرانی ریگان در سندیکای کارگری هالیوود در سال ۱۹۴۶
**موفقیت بین المللی فیلم “منطقه بحرانی “ از علی احمدزاده، در سال قبل شاهد دیگری است بر این ادعا